محل تبلیغات شما

بسمه تعالی       

معاونت محترم ریاست جمهوری در امور بانوان سرکار خانم ابتکار    سلام و احترام

ای آدمها
ای آدمها که بر ساحل نشسته،شاد و خندانید 
چندنفر با یک طناب!
نوبتی از شهر و ایلم،دارند میسپارند جان
چندنفر با "چوبه ی دار"،دست و پای دائم میزنند.
بی هیچ مقدمه ای می نالم از یک درد که چندسالیست مردمان شهرم را آزار میدهد و هرماه به ایلم سر میزند تا خانواده ای را در سایه ی ننگین خود به زانویِ غم بکشاند 
دردم نالیدن از بیکاری جوانان شهرم نیست که حوالی ذهنشان چی میگذرد و شهرم هم آلاچیق زمان نیست که "سلبریتی ها روی شانه اش" سلفی میگیرن
دردم جهاز دَم بختیها نیست که پدرانشان اندوه دامادی دارند و شهرم سکوی کِشتیهای نفتی نیست که احتکار را برایم معنی کند
دردم کودکان کاری نیست که مادرانشان برایشان اسپند دود کنند و شهرم ورزشگاه آزادی نیست که بانوان برای ورودش قدغن میگردند
دردم اعتیاد،دود،شیشه و لاتاری نیست که تقاضای کمپ کنم و شهرم تاریخ گمشده ای نیست که جغرافیایش ناپیدا باشد
دردم گران شدن کیسه ی برنج نیست که سخت فرزندان ایلم را مآیوس کرد و شهرم افسانه ی فردوسی و ضحاک نیست که ماهیتش بی هیچ باشد
دردم مستمری نیست،شیر خشک نوزادم نیست،طلاق نیست،بهداشت نیست،جاده نیست،آبِ تلخ شهرم هم نیست، آریدردم مدرسه هم نیست و شهرم زاغه،کوپه و حتی کوره ی کاوه آهنگر نیست
دردم فراتر از این نیستیها و بالاتر از سکوتهای پرمعناست و شهرم پیداتر از این مجهولات
دردم "ضجه های مادرانیست" که گیسوان بریده ی خود را انگار پنبه ی درگوشی کردن برای کسانیکه دردهایشان را  نمیخواهند بشنوند و فریادهایشان را بی هیچ میگذارند )از درد سخن گفتن و از درد شنیدن هست )
دردم "ناله های مردان ایلم" هست که با دستان پینه بسته بر سر میزنند و از مرگ فرزندانشان به اغما میروند؛آری "شهرم نشانی من است و ایلم شناسنامه ی من"
شهرم که حوالی آبادیهایش هر ماه صفیرِ گلوله های برنوش و ناله های مادرانش نه گوشی را کر و نه کسی را از خوابِ خوش بیدار میکند،نه سکوی عیش و نوش کسی را میلرزاند و نه سلفی هایِ آنتالیا را برای کسی برفکی میکند و فقط درد میماند برای ما و طنابِ سُرخینی که دست به دست میشود و نقشه ی کابوس واری میگردد برای نوجوانی دیگر
"شهر من دیشموک و درد من "خودکشیِ" نوجوانان ایلم" ( سن 14تا20)
شهری حوالیِ همین معضلات و غروبی ترین نقطه ی این زمانه با بیش از بیست هزار نفر و با دردی بالاتر از مرگ و سنگین تر از شکستنِ نفسها
"خودکشی" واژه ی بیرحمی است که چند سالی است بر سر شهر ما (دیشموک) سایه انداخته و یک آسیب اجتماعیِ بزرگی قلمداد می شود و نوجوانان این دیار را می بلعد و چندصباحی نزدیک است که دیگر مقیم شهرمان شد و مَشقی هست به اجبار که به فرزندانِ ایلم یاد میدهد و کام تلخ را به این شهر هدیه میکند.خودکشی تبدیل شد به معضل اول این شهر که دلبندهای خانواده ها جلوی چشمانشان به نوبت یکی پس از دیگری پرپر میشود و تاولِ چرکینی شده که هرروز بزرگتر و اگر مداوا نشود بسیار واگیردارتر خواهد شد
فراغتِ فرزندان شهرم نه سونا و جکوزیست و نه پریدن از کلاس موسیقی و نقاشی به کلاسهای زبان است بلکه صفا و صمیمیتی ست که کنار خانواده دارند و معنای قشنگ " با هم بودن" را یاد میگیرند اما چه دردیست که در اوج صمیمیت،بیرحمانه و دردمندانه گوششان را برای شنیدن صدای مرگ آماده میکند چه چیزی پشت این مهربانیها پنهان است،این چه ویروسی است که هر ماه به این شهر می آید و چه چیزی میتواند این پدیده ی شوم را به این شهر هل دهد.
آیا میدانید دیروز دختر 14 ساله ای در این شهر به کام خودکشی رفت
آیا میدانید که هفته ی پیش زن جوانی طعمه ی این پدیده نحس شد
آیا میدانید ماه مبارک رمضان 2دختر 16ساله به فاصله ی 3روز خودکشی کردند 
آیا میدانید 2ماه پیش زن جوانی با داشتن فرزندان خردسال به باد کبریت و نفت رفت
آیا میدانید 2نفر دانش آموز 14ساله چندماه پیش قربانی این مسیر شدند
آیاهای بسیاری هست و سوالهای بی جوابی که چند وقتیس بغض شدن برایم ولی کسی پاسخگوی رنجهایمان نیست؛آیا این درد قابل درمان نیست.
آیا دلتان به حال مادران زجر کشیده ی این شهر که بجای عروس و داماد کردن فرزندان خود یک عمر رخت مشکی برایشان می پوشند،نمی سوزد
آیا این درد مهمتر از دغدغه ی "آموختن الفبا" و سواد به ن 60ساله و ورودشان به ورزشگاهها نیست
آیا این درد سنگینتر از تریبونهای ساعتی و پیداکردن عاملین قتل یک اجنبی نیست
آیا تسلیت گفتن،تسکین زخمهای مادران این ایل میشود یا فرزندی برای خانواده ای میشود
همه چیز قابل تآمل و قابل حل میباشد و با واژه های تعزیت و دست روی دست گذاشتن هیچ چیز درست نمی شود و هیچ فرزندی به آغوش مادرش برنمیگردد،اما میشود با هم اندیشی و همفکری و ارائه ی برنامه های بنیادی از 0تا100 موضوع و حتی آموزش بعضی مسائل و نحوه درست و صحیح آن زمینه های جلوگیری از قربانی شدن نفر بعدی کرد
میشود با دستورالعملهای جامع و مشاوره ای هم در مدارس و هم برای خانواده ها با دعوت کردن از مشاورین،اساتید و روانشناسان خبره و کاربلد از واردشدن دیگران به این مسلخگاه و دست زدن به این اقدام ممانعت کرد
میتوان با تشکیل جلسات مشاوره ای و گفتگو با خانواده ها در قالب این موضوعات و همچنین مسائل مربوط به این بحث در چارچوب ریشه یابی، پیشگیری و درمان اظهارنظر کرد و جزئیات این مشکل را بررسی کرد
آری.درخواست من این است که به صورت عمیق به این آسیب و بحران نگاه کرد و با دست به دست هم دادن بطور اساسی ریشه یابی کرد 
اولآ: سرنخهای ورود این پدیده را به این شهر و بخش شناخت که همت و همکاریِ گسترده ای را اعم از سازمان بهزیستی،وزارت بهداشت،وزارت آموزش و پرورش،معاونت ریاست جمهوری در امور بانوان و ن ، مشاوره خانواده ها و دانشگاهها میطلبد
دومآ: ایجاد یک برنامه ریزی کامل با محوریت این موضوع و مبتنی بر ارائه ی راه حل توسط هریک از نهادهای مرتبط در این زمینه از حیث بنیادی و عملی
سومآ: فراهم ساختن ساختارهای اصولی جهت پیشگیری و حتی درمان
چهارمآ: پیاده سازی نظرات و راه حلها در قالب آموزش در مدارس،خوابگاهها و مکانهای عمومی توسط اساتید و مشاورین و دعوت از خانواده ها و تشکیل جلسات و کلاسهای آموزشی در قالب گفتگو به وسیله خانه بهداشت و درمانگاهها

خواهش و تقاضا داریم جنابعالی بعنوان یکی از رسمی ترین نهادهای مرتبط با این معضل و بحران اقدامات و تلاشهایی را جهت محقق ساختن یک برنامه مدون و تشکیل یک تیم کاریِ پیگیر،مبذول و برای تشریک مساعی با نهادهای ذیربط کشوری،منطقه ای و استانی مبنی بر پیشگیری و یا به حداقل رسانیدن این آسیب در این شهر اهتمام ورزید.

متعاقبآ درخواست و توقع داریم از این نهاد و متولیان امر که با جدیت و ترحم به این قضیه ورود کنند و حال مادران این شهر را دریابند و پیشگیری را مقدم بشمارند از اغماض و فرداهای چه کنم

" منتظر اقدام و حضورتان خواهیم بود"

امیدواریم که دیگر شاهد تکرار این واقعه ی منحوس در هیچ جای کشورمان نباشیم

سپاس  
طاهر پوریانی نیا

 

درخواست پیشگیری از پدیده نحس خودکشی در دیشموک

شعر من در وصف روستای دهگرو سفلی-زادگاه من

دهگرو سفلی روستای طولی من

ی ,شهرم ,شهر ,ای ,درد ,یک ,نیست که ,این شهر ,به این ,و شهرم ,خانواده ها

مشخصات

تبلیغات

محل تبلیغات شما

آخرین ارسال ها

برترین جستجو ها

آخرین جستجو ها

یادداشتهای سید محمدحسن جواهری